خاطرات یسنا

یسنا هنوز نمیتونه کامل بشینه.توی تشت باید نگهش داریم.کلی هم کیف میکنه تو حموم. ...

ما چهارشنبه 7 آبان به همراه خاله ریحانه اینا عازم قشم شدیم.شنبه هم برگشتیم رفسنجون.  یسنا کلی سیاه سوخته شده بود. اینجا پارک زیتون قشمه. پارمین هم کلی ذوق کرده بود. اینجا پاساژ ستاره قشم هست. اینجا بندر لافت هست صبح شنبه.ما منتظریم از آب رد شیم و بریم بندر عباس.موقع طلوع آفتاب هست و ما از این فرصت استفاده کردیم و کلی عکس خوشگل گرفتیم. ...

امروز پنج شنبه اول آبان هست.ما اومدیم فرودگاه برای استقبال از دایی. یسنا اینجا پنج ماه و ده روز داره. ...

امروز یک شنبه 27 مهر روز تولد نگین هست. ...

امروز پنج شنبه 24 ام مهر هست و ما با یسنا رفتیم نمایشگاه کتاب و برا یسنا عسلک مامانی کلی کتاب خریدیم. یسنا کلی از کتابایی که براش خریده بودیم خوشش اومد. ...

امروز سه شنبه 22 مهر روز عید غدیر هست. دیشب یسنا به دلیل سردی هوا نتونست مراسم حلیم پزون داوران رو ببینه.البته سنگ شور کردن گندمها رو شاهد بود. امروز با آقا جون اینا رفتیم خونه زندایی برای عید دیدنی.   ...

امروز پونزدهم مهر هست و خاله های یسنا اومدن پیشش.یسنا کلی با بچه ها ذوق کرد. ...

امروز دوشنبه 14 مهر 93 روز عید قربان هست.ما تا نزدیک ظهر خونه عباس آباد بودیم.برا ناهار رفتیم خونه ننجان بابایی. ...

سه شنبه 18 شهریور عازم تبریز شدیم. طبیعت زیبای روستای هرزه ورز یسنا و زهرا و صدرا جاده مشکین مقبره الشعرا بازار تبریز ائل گولی طبیعت زیبای اهر ما که تبریز بودیم دایی مرتضی اینا رفتن مسافرت ایتالیا وندا و کلیسای دومو و کبوترهاش ...